سلام دوست جونا
این شعر رو داده بودم تو کارت دعوت مهمونی حلما جان زده بودن
تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی وبهترین غزل توی دفترم باشی
تو آمدی که بخندی خدا بمن خندید واستخاره زدم گفت کوثرم باشی
خدا کند که ببینم عروس گلهایی,خدا کند که تو باغ صنوبرم باشی
تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود,تو دست کوچک باران باورم باشی
تو امدی و خدا خواست از همان اول, تمام دلخوشی روز آخرم باشی
تمام دلخوشی مامان و بابا
-
غزل(مامان علی)چهارشنبه 6 آذر 1392 - 08:11
-
مامان ساریناچهارشنبه 6 آذر 1392 - 16:12
-
مامان رزچهارشنبه 6 آذر 1392 - 19:18
-
مادر سه فرزنددوشنبه 11 آذر 1392 - 10:11